دانلود اهنگ جدید

سایت موزیکیت با هدف پیشرفت صنعت هنر و موسیقی ایران اسلامی فعالیت می کند.

دانلود رمان میراث هوس رایگان

دانلود رمان میراث هوس رایگان

دانلود رمان میراث هوس

دانلود رمان عاشقانه میراث هوس اثری بینظیر از مهین عبدی رایگان و بدون سانسور pdf با لینک دانلود مستقیم از سایت کتابخانه دانلود کنید

اسم رمان : میراث هوس

تعداد صفحه : 831

نویسنده : مهین عبدی

ژانر : عاشقانه

دانلود رمان reminders of him به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

میراث هوس خلاصه رمان

تصمیمم را گرفته بودم! کنارش ایستادم و به او نگاه کردم. انگشتانم دستانش را لمس کردند و صورتم را به او نزدیک کردم. بازی را شروع کرده بودم! خیلی وقت پیش! از همان موقع که فهمیدم این پسر با کسی ارتباط داشته که…! باورش نداشتم این حقیقت تلخ را اما… حالا من هم مثل خودشان بازی می‌کردم! -فکر نمی‌کردم ارتباط با تو انقدر از نزدیک خوب باشه! انقدر نزدیک و دور از اون تماسای تصویری و چت‌هامون! تکانی خورد و دست روی دست‌هایم گذاشت …

گوشه ای از رمان میراث هوس

وارد اتاقم شده و قبل از هر کاری شماره یگانه را گرفتم. -بگو.در اتاق را بسته و نفس عمیقی کشیدم و بعد رها کردن نفس حبس شده ام گفتم: به کجا رسوندی؟بیخیال و خونسرد جوابم را داد: چی رو؟چشمانم را گرد کردم: همون فیلمارو!نچی کرد: داره درست میشه دیگه.با تردید و نفسی که به یکباره تنگ شده بود پرسیدم: یعنی چی که داره درست میشه؟ به کی دادی درست کنه؟ مگه… مگه خودت درست نمی‌کنی یگانه؟

کمی مکث کرد: خب یعنی دادم به مسیح اوکی کنه…نمی‌دانم نفس می‌کشیدم یا نه اما باور حرفی که یگانه زده بود را نداشتم.فیلمی که درونش من به نمایش درآمده بودم آن هم نه با وضع مناسب دست مسیح برادر یگانه بود؟

مسیحی که من با او نشست و برخاست کرده و رفت و آمد داشتم؟به زحمت کلمات را از میان لب‌هایم بیرون ریختم: تو… تو چیکار کردی یگانه احمق؟ الان… الان مسيح ببینه… چه فکری در مورده من می‌کنه؟وای یگانه… برو تا دیر نشده… برو بگیر ازش خواهش می کنم!صدای او هم دردمند بود: بخدا تقصير من نیست کمند داشتم برات می‌زدم …

دانلود رمان غرور و آبرو از لیانا دیاکو pdf

دانلود رمان غرور و آبرو از لیانا دیاکو pdf

دانلود رمان غرور و آبرو اثر لیانا دیاکو نگارش قوی

دانلود رمان عاشقانه، مافیایی غرور و آبرو اثری بینظیر از لیانا دیاکو رایگان و بدون سانسور pdf با لینک دانلود مستقیم از سایت کتابخانه دانلود کنید

اسم رمان : غرور و آبرو

تعداد صفحه : 1158

نویسنده : لیانا دیاکو

ژانر : عاشقانه، مافیایی

دانلود رمان lovely به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

غرور و آبرو خلاصه رمان

صدای بسته شدن درب چوبی میاد، پدر روحانی طبق عادت همیشه در سکوت کامل و با آرامش تو کابین کوچک بغلی میشینه و منتظر میمونه که شروع کنم. دستم رو روی صلیبی که از گردنم آویزونه میذارم و در حالی که قلبم مثل اسفنجی آب گرفته سنگین شده بدون اینکه از روزنه های لوزی شکل حجاب چوبی بینمون به کشیش نگاه کنم میگم: “برام از خداوند طلب آمرزش کن پدر مقدس، چون من یک گناهکارم.”ادامه بده فرزند.” صداش مثل خودش پیر و سالخورده است.

گوشه ای از رمان غرور و آبرو

جدا؟ کدوم محله؟ ویکر پارک. اونجا محله ی خیلی خوبیه. نگاهش رو میده به میز و براندو رو مخاطب قرار میده، آماندا ازتون پذیرایی نکرده؟ براندو دستای من رو به بازی میگیره، انگار که داره پِتش رو نوازش میکنه و میگه: خودم مرخصش کردم. نوح فقط دستش رو میبره بالا و یه بشکن میزنه و در کمتر از چند ثانیه آماندا با پاهای بلندش دوباره تو پارتیشن ماست. برای ما نوشیدنی بریز، برای خانم هر چی میخوان.

از اونجایی که دیگه بیشتر از این نمیتونم اینجور معذب بشینم از جام بلند میشم. اینبار مانعم نمیشه، حلقه دستاشو و شل میکنه و میذاره روی کاناپه کنارش بشینم. آماندا نوشیدنی هاشون رو به دستشون میده و ازم میپرسه چی میخورم. در جواب میگم چیزی نمیخوام اما براندو در حالی که نوشیدنیش رو تو دست دیگه نگه داشته میگه، باید غذاهای اینجا رو امتحان کنی، مزه اش حرف نداره. آماندا یه النگ آیلند برای بکی بیار.

همین الان قربان. براندو یه جرعه از نوشیدنی میخوره و رو به نوح میپرسه، همسرت چطوره؟ نگاهم میفته روی انگشت حلقه اش، اره حلقه پوشیده. نوح نفس عمیقی میکشه و بی حوصله جواب میده، تا خرخره حامله و به طرز باورنکردنی بداخلاق. امیلی هم ماه های آخر حاملگیش پدر کارلو رو با غر زدن درمیاورد. جای سوالی باقی نیست که امیلی میبایست همسر کارلو باشه. نوح یه جرعه از نوشیدنیش میخوره و گوشه ی لبش میره بالا. نمیتونم اینو گردن غزل بندازم، تا قبل از اینکه یکی از شناگرای من به دونه های اون برسه و…

پس از پرداخت به صفحه دانلود رمان هدایت میشوید

شماره پشتیبانی : 09170366695

قیمت : 25 هزار تومان

دانلود رمان نوشیکا از نساء حسنوند بدون سانسور

دانلود رمان نوشیکا از نساء حسنوند  بدون سانسور

دانلود رمان نوشیکا از نساء حسنوند بصورت رایگان

دانلود رمان عاشقانه نوشیکا اثری بینظیر از نساء حسنوند رایگان و بدون سانسور pdf با لینک دانلود مستقیم از سایت کتابخانه دانلود کنید

اسم رمان : نوشیکا

تعداد صفحه : 2847

نویسنده : نساء حسنوند

ژانر : عاشقانه

دانلود رمان pdf با لینک مستقیم به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

نوشیکا خلاصه رمان

خلاصه رمان: امروز بار جدید سفارش دادم، حول‌ و‌ حوش ساعت ۱۱ میرسه در مغازه. یاسر حواست جمع باشه بار ابریشمه، کم و کاستی پیش نیاد… آره خودمم هستم، تا نیم ساعت دیگه برمی‌گردم، فقط اگه زودتر از من اومدن تو حواست باشه. پیچید تا پله‌ های حجره‌ی حاج صابر رو بالا برود که با دیدن موتوری که با سرعت به سمتش می‌آمد و شیشه‌ای که در دستش بود، حرف در دهانش ماسید. نمی‌دانست ماجرا چیست، فقط متوجه شد آن دختر چادری با مشمای پر آبی که دو ماهی قرمز داخلش بود و چند قدمی با او فاصله داشت، هدفشان است.

گوشه ای از رمان نوشیکا

چرا به صورتش نگاه نمیکرد؟ رفتار دخترک درست از بعد عقد تغییر کرده بود تمام برخوردهایشان را مرور کرد در همه حالت دخترک جسور بود و پر سر و زبان نگاهش جسارت داشت و بی پروا بود. چه چیزی تغییر کرده بود که این گونه نسبت به او جبهه گرفته و حتی به صورتش نگاه نمیکرد؟! ذهن درگیرش جمله ی آهو را هلاجی نکرده بود که او به قصد ترک اتاق از کنارش گذشت و یاسین ناغافل بازویش را گرفت.

آهو هراسانه چرخید و بدون اینکه مهلت کاری به یاسین بدهد با شدت بازویش را از دست او کشید. چی… چیکار میکنید؟!

رنگش به گچی دیوار رفته بود و یاسین را در بهتی بدتر از

قبل فرو برده بود. گیج در را بست که تا زمانی که تکلیفشان را روشن نکرده کسی مزاحم نشود و نفهمید چطور دل دخترک بیچاره را آشوب کرد. ضربان قلبش اوج گرفت و دستانش از ترس یخ زد. وقتش رسیده بود؟ یعنی صبرش تا همینجا بود؟

عقب عقب رفت و با تته پته گفت: چرا… چرا در رو بستید؟ بازش… بازش کنید. جمله ی آخر را با التماس نالید و چشم های یاسین از تعجب گرد شد. در عجب بود از رفتارهای آهو قدمی جلو رفت و با شک پرسید چیزی شده آهو خانوم؟ من کار اشتباهی کردم؟ ای آهو خانوم و درد چرا رهایش نمی کرد؟ کم مانده بود اشکش در بیاید. در رو باز کنید. توروخدا. ابروهای یاسین به پس کله اش رسیده بود. این چه رفتاری بود؟!

پس از پرداخت به صفحه دانلود رمان هدایت میشوید

شماره پشتیبانی : 09170366695

قیمت : 25 هزار تومان

دانلود رمان بوسه بر گیسوی یار از شیرین نور نژاد بدون سانسور

دانلود رمان بوسه بر گیسوی یار از شیرین نور نژاد بدون سانسور

دانلود رمان بوسه بر گیسوی یار بدون سانسور

دانلود رمان عاشقانه طنز بوسه بر گیسوی یار اثری بینظیر از شیرین نور نژاد رایگان و بدون سانسور pdf با لینک دانلود مستقیم از سایت کتابخانه دانلود کنید

اسم رمان : بوسه بر گیسوی یار

تعداد صفحه : ۳۸۱۵

نویسنده : شیرین نور نژاد

ژانر : عاشقانه طنز

دانلود رمان you به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

بوسه بر گیسوی یار خلاصه رمان

دو همسایه با دو دنیا و عقیده متفاوت! یه دختر قرتی و باکلاس که زندگیش نظم خاصی داره. و یک پسر لات و ناخلف که کفتربازی یکی از تفریحاتشه.  امااا هردو به یه چیزی عقیده دارن. اونم اینکه میتونن اون یکی رو به زانو دربیارن!! و از اون خونه که حق خودشون میدونن فراری بدن . سر کینه و لجبازی باهم ازدواج میکنن. هیچکدوم قصد کوتاه اومدن ندارن و هر راهی رو میرن تا اون یکی کم بیاره. اما در آخر به جایی میرسه…

گوشه ای از رمان بوسه بر گیسوی یار

ساعت هشت صبح با شنیدن صدای پیام گوشی چشم باز میکنم باز هم… خودش است! _میای پاشو بیا بریم. از کارش وا مانده ام! واقعا نمی‌فهمد که با من چه کرده؟!! چطور می تواند انقدر وحشتناک باشد؟! ویران کند و اصلا به یک ورش هم نیاورد چطور همه چیز برایش تا این حد بی اهمیت و مسخره است؟!!

گوشی را روی حالت سکوت میگذارم و چشم میبندم… تا بار دیگر بغض نکنم. که میکنم! برایم اهمیت دارد بوسه ی وحشتناکی بود… حرف های خُرد کننده ای بود… چطور بی تفاوت باشم؟! هر چقدر هم حورا باشم و نخواهم کم بیاورم، اما اینبار به قدری سخت و سنگین است که نمیتوانم واقعا دیگر توان ندارم که همچنان بخندم و به روی خود نیاورم و با روی باز از او و این بازی استقبال کنم دیگر توان ندارم باهاش رو در رو شوم و نفرت و دل شکستگی ام را پنهان کنم. ساعت نه صبح… زنگ در خانه به صدا درمی آید. خودش است؟!

رمان بوسه بر گیسوی یار از شیرین نور نژاد

چند تقه به در میخورد و صدای بیخیالو بلندش می آید: -هي حوری… من دارم میرم شرکت، اگه میخوای بیای سیم ثانيه حاضر شو بپر پایین… دو مین بیشتر صبر نمیکنم! وقتی فقط مات و مبهوت به در بسته نگاه میکنم، او دقیقه ای دیگر به در می‌کوبد و میغرد: اه توام بابا عنشو در میاری… گورت میای یا نه؟!! چقدر طلبکار …

دانلود رمان هم دوست هم دشمن اثر هلیا عسگری بدون سانسور

دانلود رمان هم دوست هم دشمن اثر هلیا عسگری بدون سانسور

دانلود رمان هم دوست هم دشمن اثر هلیا عسگری بدون سانسور

دانلود رمان عاشقانه هم دوست هم دشمن اثری بینظیر از هلیا عسگری رایگان و بدون سانسور pdf با لینک دانلود مستقیم از سایت کتابخانه دانلود کنید

اسم رمان : هم دوست هم دشمن

تعداد صفحه : 1231

نویسنده : هلیا عسگری

ژانر : عاشقانه

دانلود رمان جدید عاشقانه به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

هم دوست هم دشمن خلاصه رمان

روایت مواجه‌ی دو آدمی که هر دو درد دیده و زجر کشیده‌اند. یکی دست گذاشته روی زانوهایش و ایستاده و یکی، تا زانو فرو رفته در باطلاق درونش. این‌دو برای نجات خود از خود، برخلاف تصمیم غرورشان، ناخودآگاه دست به سوی هم دراز میکنند..

گوشه ای از رمان هم دوست هم دشمن

“ساغر” نشسته بالای سر ثریا به پشت پر پلک های بسته ش خیره شده بودم و اشک میریختم. رفتنش رو حالا من هم حس می‌کردم رنجورتر و بی هواس تر از همیشه بود و من واقعا! تنهایی نمی‌تونستم با این حجم از غم رو به رو شم. موبایلم رو چنگ زدم و به صفحه‌ی

بدون پیامش خیره شدم. هیچ کس حالی ازم نپرسیده بود. گاهی عسل، گاهی آذر و نادیا و کیوان و نیما پیامی می‌دادند. به دوستام گفته بودم شمالم و حال مادربزرگم خوب نیست. گفته بودند میایم و گفته بودم نه. روی تماس ها کلیک کردم پایین تر رفتم. خیلی

پایینتر تا رسیدم به اسم علی، با قلب مشکی. من حتی نمی دونستم اسم من توی موبایلش چی سیو شده. بغضم رو قورت دادم.دلم میخواست زنگ بزنم و سرش داد بکشم. بگم یکبار،فقط یکبار ایستادم و حرف زدم! همون هم طاقت نیاوردی مثل همیشه فرار کردی. مثل

همیشه رفتی! دلم می خواست حرف بزنم و جیغ بکشم تا شاید کمی، این بار سنگینی که روی شونه هام بود کم شه. نفسی گرفتم،قدم گذاشتم داخل آشپزخونه و روی اسمش کلیک کردم. یک بوق، دو وق، صداش پیچید و اشک من چکید. -چیشده؟ لحنش هم طلبکار بود و هم نگران …

پس از پرداخت به صفحه دانلود رمان هدایت میشوید
شماره پشتیبانی : 09170366695
قیمت : 9 هزار تومان

دانلود رمان گریز از تو از مریم نیک فطرت pdf

دانلود رمان گریز از تو از  مریم نیک فطرت pdf

دانلود رمان گریز از تو بدون سانسور

دانلود رمان عاشقانه گریز از تو اثری بینظیر از مریم نیک فطرت رایگان و بدون سانسور pdf با لینک دانلود مستقیم از سایت کتابخانه دانلود کنید

اسم رمان : گریز از تو

تعداد صفحه : 5373

نویسنده : مریم نیک فطرت

ژانر : عاشقانه

دانلود رمان ژیکال به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

گریز از تو خلاصه رمان

داستان راجب یه باند بزرگ خلافه و دختر بی گناهی که بی خبر از همه چی تو دل همین آدما به دنیا اومده و حالا به هر طریقی سعی می‌کنه از خونه اش فرار کنه. اما خب سرنوشت اونو میبره غلط ترین جای ممکن…

گوشه ای از رمان گریز از تو

دست و پایش به شدت میلرزید و قلبش توی دهانش میکوبید. نشسته بود پشت تک درخت انتهایی باغ تا از دید نگهبان ها در امان باشد. نور ها هر لحظه میچرخید و توی چشمش میزد تا هراسش بیشتر شود. از آخرین لحظه ایی که در آن عمارت منحوس گذرانده بود یک ساعت هم نمی‌گذشت و با یاد آوری اش تنش بیشتر از قبل مور مور شد. دست مشت کرد و نگاه نفرت بارش چرخید روی ساختمان درندشتی که میان باغ بود.

با انزجار چشم بست و طولی نکشید که با صدای خاموش شدن چند ماشین به خودش آمد. کف دستش را گذاشت روی تنه درخت و سر کج کرد تا اوضاع را کنترل کند. تعداد نگهبان ها در عرض چند دقیقه بیشتر شده بود و ماشین هایی که هیچکدام را نمی‌شناخت… با تعجب عقب کشید و دستش روی قلبش نشست. با این وضع حتی نمیتوانست خودش را به دروازه اصلی برساند. دوباره پناه گرفت پشت درخت و سرش چسباند به زانوهای لرزانش… دندان هایش از شدت برودت هوا روی هم ساییده می‌شد.

حتی وقت نکرده بود یک دست لباس گرم به تن بزند. گوش هایش با شنیدن صداهای عجیب و غریبی تیز شد و سرش با تعجب بالا آمد. انگار کسی فریاد می‌زد. فاصله اش با عمارت کم نبود اما شدت سر و صدا آنقدر زیاد بود که به گوش او هم برسد.

دانلود رمان گریز از تو از مریم نیک فطرت

سوز بیشتری توی جانش بالا زد و با دست هایش بازوهایش را چنگ زد. لبخند تلخی زد و آسمان هم با این عظمت برایش دل نمیسوزاند. به جایش با سخاوت نمک میریخت روی زخم کپک زده اش…

پوفی کشید و با کم شدن سر و صداها دوباره سرش را چرخاند. محافظ ها با عجله داخل عمارت رفتند. حیرت زده خودش را جلوتر کشید و چشمانش با دیدن فضای خالی روبرویش گرد شد. با دقت چشم چرخاند توی باغ و حتی چراغ های گردان هم خاموش شده بودند.

لب هایش محکم میان دندان هایش فشرد و با احتیاط از پشت درخت بیرون جست. رفت توی قسمت تاریک باغ و پاورچین پاورچین قدم برداشت. صدای صحبت چند نفر خورد به گوشش و قلبش ایستاد. همانجا پشت یکی از ماشین ها پنهان شد. چند لحظه بعد با دور شدن صداها نفسش از سینه اش رها شد. میخواست بپیچد توی قسمت سنگفرش شده باغ و تا دروازه اصلی را یک نفس بدود. نور آن قسمت اگرچه زیاد بود اما تعداد محافظ کمتری رفت و امد میکرد. اغلب ماشین ها از آن قسمت میگذشتند و پنهان شدن میان بوته ها برایش راحت تر میشد. نفسی گرفت و همین که کمر صاف کرد چند نفر از عمارت بیرون آمدند و…

پس از پرداخت به صفحه دانلود رمان هدایت میشوید
شماره پشتیبانی : 09170366695
قیمت : 15 هزار تومان

دانلود رمان شب نشینی پنجره های عاشق از گلناز فرخ نیا pdf

دانلود رمان شب نشینی پنجره های عاشق از  گلناز فرخ نیا pdf

دانلود رمان شب نشینی پنجره های عاشق رایگان

دانلود رمان عاشقانه شب نشینی پنجره های عاشق اثری بینظیر از گلناز فرخ نیا رایگان و بدون سانسور pdf با لینک دانلود مستقیم از سایت کتابخانه دانلود کنید

اسم رمان : شب نشینی پنجره های عاشق

تعداد صفحه : 2612

نویسنده : گلناز فرخ نیا

ژانر : عاشقانه

دانلود برنامه رمان novel به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

شب نشینی پنجره های عاشق خلاصه رمان

حکایت دختری به نام سایه را که از دانشگاه اخراج شده، اما از اون جایی که سابقه بدش فرصت انجام خیلی از فعالیت ها رو از اون گرفته، به پیشنهاد یکی از اطرافیانش به سراغ شغل آشپزی میره، او در خونه هایی که بهش پیشنهاد داده میشه، شروع به کار می کند، در این بین مردی عجیب و بدخلق که از قضا درگیری های زناشویی بسیاری هم داره، سر راه سایه قرار می گیره …

گوشه ای از رمان شب نشینی پنجره های عاشق

به پهلوی مامانم می‌زنم که داخل برود. تا بخواهد فرصتِ سوال‌و‌جواب پیدا کند، خودم سریع پله‌های یک طبقه را پایین می‌آیم. باز موبایلم در جیب شلوار جینم می‌لرزد. می‌ایستم و با کورسویی از امید در دل می‌گویم یعنی ممکن است آن شماره‌ای نباشد که نمی‌خواهم ببینم! و باز امیدم نا‌امید می‌شود. چند لحظه به دیوار راهرو تکیه می‌دهم. با بهت همان‌طور که به اسم رضا خیره می‌مانم. فکر می‌کنم آخر چطور ممکن است بعد از این همه سال، درست از پنج صبح روز عقد سپیده او باید به یاد من بیفتد.

هر چند دقیقه یک‌بار هی به من زنگ بزند؟ دوباره گوشی را در جیب شلوارم سر می‌دهم. با این‌که اصلاً آدم خرافاتی نیستم اما کم‌کم دارد دلم شور می‌افتد. به سرعتِ قدم‌هایم می‌افزایم. بدو‌ بدو خودم را به حیاط می‌رسانم. هوای داغ تابستان در جا به استقبالم می‌آید. سریع می‌چرخم و از راهروی باریک سمت چپ به‌طرف حیاط‌خلوت می‌روم. بلافاصله با دیدن تور سپیده که توسط باد لای آجرهای باقی‌مانده از تعمیرات طبقه سومی‌ها گیر کرده است آه از نهادم بلند می‌شود.

حیاط‌خلوت بر‌عکسِ حیاطِ اصلی کثیف و پر از اسباب اضافی و شلوغ و بی‌سر‌وسامان است. به قول مامان سگ صاحبش را نمی‌شناسد. سعی می‌کنم با نهایت دقت و احتیاط تور سپیده را از زمین بردارم. حواسم پیِ دنباله بلندش است که کلا سیاه شده و لبه‌ی تور کوتاهش که به لطف آجرها، گردِ نارنجی گرفته. ناگهان با حسِ حضور شخصی پشت پنجره‌ی طبقه‌ی اول که کاملاً هم سطح با حیاط‌خلوت است خون در تنم یخ می‌بندد. تا سرم را بالا می‌برم، می‌بینم کسی نیست. قلبم بی‌امان می‌کوبد….

دانلود رمان چه ساده شکستم [ دو جلدی ] اثر آزیتا خیری

دانلود رمان چه ساده شکستم [ دو جلدی ] اثر آزیتا خیری

دانلود رمان چه ساده شکستم [ دو جلدی ] با لینک مستقیم

دانلود رمان عاشقانه چه ساده شکستم [ دو جلدی ] اثری بینظیر از آزیتا خیری رایگان و بدون سانسور pdf با لینک دانلود مستقیم از سایت کتابخانه دانلود کنید

اسم رمان : چه ساده شکستم [ دو جلدی ]

تعداد صفحه : کامل بدون سانسور

نویسنده : آزیتا خیری

ژانر : عاشقانه

دانلود رمان سنگ قلب مغرور به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

چه ساده شکستم [ دو جلدی ] خلاصه رمان

روي يكي از نيمكت‌هاي سالن شلوغ ترمينال، جاي خالي پيدا كردم. در حالي كه خسته و عرق‌ريزان روي آن مي‌نشستم به ساعت بزرگي كه از سقف ترمينال آويزان بود نگاه كردم. هنوز يك ساعت تا حركتم وقت باقي بود. به پشتي صندلي تكيه دادم و به آدم‌هايي كه با عجله مي‌آمدند و مي‌رفتند خيره شدم. عجله و هراس و اشتياق و گاهي ترسشان برايم جالب بود. حالا راحت مي‌توانستم به دور و بر و آدم‌هاي مقابلم خيره شوم، بدون اين‌كه مجبور باشم نگاه ملامتگر و سرزنش بار كسي را تحمل كنم. كنارم زن و مرد جواني ايستاده و مشغول صحبت با همراهانشان بودند.

گوشه ای از رمان چه ساده شکستم [ دو جلدی ]

فقط معرفی رمان میباشد

دانلود رمان سس خردل از فاطمه مهراد pdf

دانلود رمان سس خردل از فاطمه مهراد pdf

دانلود رمان سس خردل

دانلود رمان طنز عاشقانه سس خردل اثری بینظیر از فاطمه مهراد رایگان و بدون سانسور pdf با لینک دانلود مستقیم از سایت کتابخانه دانلود کنید

اسم رمان : سس خردل

تعداد صفحه : 1815

نویسنده : فاطمه مهراد

ژانر : طنز عاشقانه

دانلود رمان crashed به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

سس خردل خلاصه رمان

ناز دختر فقیری که برای اینکه خرجش رو در بیاره توی ساندویچی کوچیکی کار میکنه .روزی از روزا ، این‌ دختر سر به هوا به یه بوکسور معروف ، امیرحافظ زند که هزاران کشته مرده داره ، ساندویچ پر از سس خردل تعارف میکنه و غافل از اینکه امیرحافظ به سس خردل حساسیت داره و نمیدونه قراره بخاطر این سس خردل زندگیشون بهم گره بخوره!

گوشه ای از رمان سس خردل

پس از پرداخت به صفحه دانلود رمان هدایت میشوید

شماره پشتیبانی : 09170366695

قیمت : 19 هزار تومان

دانلود رمان تله ازدواج از جنیفر پرابست بدون سانسور

دانلود رمان تله ازدواج  از جنیفر پرابست بدون سانسور

دانلود رمان تله ازدواج بدون سانسور

دانلود رمان عاشقانه تله ازدواج اثری بینظیر از جنیفر پرابست رایگان و بدون سانسور pdf با لینک دانلود مستقیم از سایت کتابخانه دانلود کنید

اسم رمان : تله ازدواج

تعداد صفحه : 865

نویسنده : جنیفر پرابست

ژانر : عاشقانه

دانلود رمان تله ازدواج با لینک مستقیم به صورت pdf، اندروید لینک مستقیم رایگان در

تله ازدواج خلاصه رمان

مایکل کانته، میلیونر جذاب و مجردیه که برای برآورده کردن آرزوهای پدر مرحومش باید یه عروس پیدا کنه… کسی که با خانواده سنتیش در ایتالیا همخونی داشته باشه. و باید سریع این کار رو بکنه تا خواهرش بتونه ازدواج کنه. مایکل بدون هیچ قصدی برای …

گوشه ای از رمان تله ازدواج

بیا، بچه رو بگیر. وقتی برادرش موجودی را که در میان دستانش وول می خورد، در آغوش او انداخت و فرار کرد، اتوماتیک وار، نوزاد را گرفت. نیک همیشگی. او را قبلا هم دیده بود که زرنگ بازی در آورده و بچه را گردن یکی دیگر انداخته بود تا خودش مجبور به کاری نباشد. معمولا به خاطر این که بچه… -اَی، چندش! بوی زننده ی کثافت کاری بچه مشامش را آزرد. اما برادرزاده اش با افتخار نیشخند میزد و آب دهانش از چانه اش شره کرده و به روی شلوار ابریشمی مگی می چکید.

پوشک لیلی از سنگینی خدا می داند چه کوفتی، آویزان بود و سه تار مویش مثل یونجه بالا جهیده و ایستاده بود. -متاسفم لیلی، عمه مگی تو کار پوشک نیست. وقتی بزرگتر شدی بهت یاد میدم چطور موتور سیکلت برونی، یه پسر جذاب رو برای پرام تور کنی یا اولین کارت شناسایی تقلبیت رو گیر بیاری. تا اون موقع، من رو مرخص کن. لیلی مشتش را در دهان بی دندانش چپاند و با خوشحالی گاز گرفت. مگی خندهاش را پس راند و نگاه سریعی به اطراف انداخت، ببیند آشنایی می گذرد تا بچه را گردن او بیاندازد اما بیشتر مهمانان در آشپزخانه و اتاق غذاخوری کنار بوفه جمع شده بودند.

دانلود رمان تله ازدواج از جنیفر پرابست

با آخی از جا بلند شد، لیلی را از بغلش آویزان کرد و تقریبا به مردی که او را بیشتر از همه برآشفته می کرد، برخورد کرد. مایکل کنته. حتی قبل از اینکه تعادلش را از دست بدهد، کنته با دست های سخت و محکمش او را گرفت. گرمای این تماس، مثل روغن در دیگچه ی داغ جلز و ولز می کرد، ولی کژی صورتش را بی حالت نگه داشت، مصمم بود که نگذارد کنته بفهمد چه تاثیری بر او دارد. او عملا دوست صمیمی مگی را دزدیده بود و با افسون ذاتیش که مگی را دیوانه می کرد…

پس از پرداخت به صفحه دانلود رمان هدایت میشوید

شماره پشتیبانی : 09170366695

قیمت : 19 هزار تومان

صفحه بعدیصفحه قبلی