دانلود اهنگ جدید

سایت موزیکیت با هدف پیشرفت صنعت هنر و موسیقی ایران اسلامی فعالیت می کند.

دانلود رمان غبار الماس با لینک مستقیم

دانلود رمان غبار الماس  با لینک مستقیم

دانلود رمان غبار الماس pdf

دانلود رمان #عاشقانه #اجتماعی #خانوادگی غبار الماس اثری بینظیر از شادی موسوی رایگان و بدون سانسور pdf با لینک دانلود مستقیم از سایت کتابخانه دانلود کنید

اسم رمان : غبار الماس

تعداد صفحه : 3723

نویسنده : شادی موسوی

ژانر : #عاشقانه #اجتماعی #خانوادگی

دانلود رمان غبار الماس از شادی موسوی بصورت pdf به صورت pdf، اندروید لینک مستقیم رایگان در

غبار الماس خلاصه رمان

نوه ی جهانگیرخان فرهمند، رئیس کارخانه ی نساجی معروف را به دنیا آورده بودم. اما هیچکس اطلاعی نداشت!تا اینکه دست سرنوشت پدر و دختر را مقابل هم قرار داد. او نباید می فهمید رزا دختر اوست، اما شباهت دخترم با او غیر قابل انکار است! دختر چهار ساله ام دل و دین پدرش را برد و قلبش را تسخیر کرد!محمد فرهمند! شاید دل دخترم را برده باشد اما من هرگز دیگر به او شانس دوباره ای نخواهم داد! این عشق را خودم با دست خودم به خاک سپردم …

گوشه ای از رمان غبار الماس

چشمانم را ریز میکنم و لبم را میگرم تا نیشم را حتی الامکان جمع کنم اما نمی شود که نمی شود بخاطری حرفی که آن روز زدم شرمنده نیستم اما اینطور که بیانش کرد کمی خجالت زده میشوم و کنترل کردن خنده ام بیش از حد سخت به نظر می رسد… بخند شهرزاد وقتی میخندی دردا محو میشن… نفس راهشو گم نمی کنه دنیا قشنگ تر میشه.

جمله ی دوم به بعدش را نجواگونه میگوید و سرش را کمی پایین می اندازد.

چانه اش چسبیده به سینه اش با لبخند و دقت بیشتری خیره ام شده و من به وضوح شنیدم و تمام صداهای دورم محو شدند. ساکت شدند. محمد این گونه بود آخر. بلد بود چطور با یک جمله تمام حس های خوب دنیا را نثار وجودت کند و تو را تا گلو غرقت کند. و من روزهای دوری ن روزهای غرق این اقیانوس بودم ریه ام هوایی غیر از در هوای او نفس کشیدن را نمی خواست. گوش هایم به شهر سوت میکشیدند تا به دنبال صدای او بگردم و من گشتم اما پیدایش نکردم…

گوش هایم به قهر سوت می کشیدند تا به دنبال صدای او بگردم و من گشتم اما پیدایش نکردم! حالا شاید بتواند پاهایم را سست ،کند، شاید گوش هایم برای بیشتر شنیدن تیز شده باشند و شاید زمان بی رحمانه به آرامی و به سختی میگذشت اما بالاخره فهمیدم که من کسی هستم که می تواند “من” را تکمیل کند من باید از این لحظه از این دم رو به افول قدمی عقب بگذارم. از جا برمی خیزم من باید. برم را هم نگفته . بودم وقتی حرفم را برید دور و برش را نگاه کرد و لحظه ای چشم بست. انگار که خودش هم از گفتنش پشیمان بود و برای گفتن حرفی مردد…

دانلود رمان غبار الماس از شادی موسوی pdf رمان با لینک مستقیم

دانلود رمان پایبند از ناشناس نگارش قوی

دانلود رمان پایبند از ناشناس نگارش قوی

دانلود رمان پایبند از ناشناس بصورت رایگان

دانلود رمان #عاشقانه #فانتزی #بزرگسال پایبند اثری بینظیر از ناشناس رایگان و بدون سانسور pdf با لینک دانلود مستقیم از سایت کتابخانه دانلود کنید

اسم رمان : پایبند

تعداد صفحه : 452

نویسنده : ناشناس

ژانر : #عاشقانه #فانتزی #بزرگسال

دانلود رمان پایبند اثر ناشناس نگارش قوی به صورت pdf، اندروید لینک مستقیم رایگان در

پایبند خلاصه رمان

پیا ، دختریست دورگه که در تمام زندگیش سعی کرده بود زیاد خود را در معرض دید قرار ندهد.

تا اینکه تهدید شد از انبار قویترین اژدهای آن دوران سکه ای را بدزدد.

دراگوس ، اژدهایی که همه از او میترسیدند ، باورش نمیشد که کسی اجازه ی دزدیدن اموالش را به خود داده باشد.

ولی وقتی دزد خود را به چنگ می آورد ، جانش را بخشیده و ادعا میکند که آن دختر متعلق به اوست…

گوشه ای از رمان پایبند

پیا* به انجام جرمی که همچون خودکشی کردن بود، تهدید شده و نمیتوانست هیچ کسی جز

خودش را هم مقصر بداند.

البته دانستن آن، شرایط را آسان تر نمی کرد. باورش نمی شد که نتوانسته بود درست قضاوت

کند.

او چه کار کرده بود؟ فقط یک نگاه به صورتی زیبا انداخته و تمام چیزهایی که مادرش درباره

ً

واقعا

زنده ماندن به او یاد داده بود را فراموش کرده بود. آنقدر بد بود که بهتر بود تفنگی را بر روی

سرش گذاشته و ماشه را بکشد، ولی خوب، او تفنگی نداشت، چون از آنها خوشش نمی آمد.

در ضمن، درحقیقت کشیدن ماشه آخر خط بود.

او با مسئولیت پذیری مشکل داشت و به هرحال مرده بود، پس چرا باید به خود زحمت

خودکشی میداد؟

صدای بوق تاکسی حواسش را جمع کرد. شنیدن آن صدا در نیویورک آنقدر معمولی بود که همه

نادیده اش میگرفتند ولی این بار باعث شد او از جای خود بپرد. از روی شانه اش نگاهی به

عقب انداخت. زندگی اش کامال از بین رفته بود و باید برای باقی زندگی اش فرار می کرد. البته

فکر نمی کرد بیشتر از ۱۵ دقیقه به پایان عمرش باقی مانده باشد. آن هم به خاطر رفتار احمقانه

خودش و دوست پسر قبلی اش که باعث نابودی اش شده و آنقدر بد به او خیانت کرده بود که

نمی توانست آن را جمع و جور کند.

ره ای رفت. بطری آبش را درآورد و یک دفعه ای نصف آن را نوشید. یک

به کوچه کنار رستورانی کُ

دستش بر روی دیوار و نگاهش به ترافیک خیابان بود. رفتار مردمی که در خیابان راه می رفتند

مانند همیشه بود. سرشان به کارشان گرم بود یا با تلفن صحبت می کردند.

بعضی ها زیر لب با خود صحبت می کردند و با نگاهی گم شده به اطرافشان خیره شده بودند.

همه چیز معمولی به نظر می آمد، پس تا اینجا خوب بود؟

بعد از هفته کابوس واری که گذرانده بود، در آخر کاری کرده که باعث کشتنش می شد.

دانلود رمان پاورقی زندگی {جلد اول و دوم} با لینک مستقیم

دانلود رمان پاورقی زندگی {جلد اول و دوم} با لینک مستقیم

دانلود رمان پاورقی زندگی {جلد اول و دوم} pdf

دانلود رمان اجتماعی و عاشقانه پاورقی زندگی {جلد اول و دوم} اثری بینظیر از پری بانو رایگان و بدون سانسور pdf با لینک دانلود مستقیم از سایت کتابخانه دانلود کنید

اسم رمان : پاورقی زندگی {جلد اول و دوم}

تعداد صفحه : 720 + 640

نویسنده : پری بانو

ژانر : اجتماعی و عاشقانه

دانلود رمان طنز و کلکلی با پایان خوش pdf به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

پاورقی زندگی {جلد اول و دوم} خلاصه رمان

پاورقی … روایت زندگی پسریست نابینا که بخاطر یک حادثه تلخ بینایی خود را از دست می دهد و دختری که شرایط زندگی اش او را مجبور به ازدواج با این پسر می کند گمان نکنید بعد از یک دوره زندگی پر از نفرت و انزجار عاشق می شوند و داستان به خوبی و خوشی به پایان می رسد… زندگی فراز و نشیب هایی دارد ، اگر راه درست باشد به مقصد می رسند واِلا…

خلاصه جلد دو :

زندگی جدید مهیار و مریم با مشکلات، شادی ها، غم واندوه مختص خودشات شروع می شود. زندگی که از نظر اطرافیانشان باید تغییر کند. نظری یکی از آن دوموافق تغییر است ونظردیگری ان است که می توان این زندگی رابه همین منوال ادامه داد..

گوشه ای از رمان پاورقی زندگی {جلد اول و دوم}

ب ار دیگر در آینه به خودش نگاهی انداخت با آن پیراهن چهارخانه ابی و شلوار

جین مشکی خوب به نظر می ر سید شاید برای یک مرد 50 ساله

تیپ جوان پسندی باشد

اما چهره اش جوان تر از سنش بود…دستی بر موهای مشکی اش که حالا

کنار شقیقه هایش سفید شده کشید سوئیچ ماشینش را برداشت، قبل از حرکت

نگاهش به قاب عکسی که روی میز ارایش همسرش بود افتاد آن را برداشت و

به همسرو فرزندانش مهیار وسایه چشم دوخت همسری که به بخاطر یک

تصادف ،دیگر دراین دنیا نبود و اسیر خاک شده است و فرزندش مهیار بخاطر همان تصادف

بیناییش را از دست داده

چقدر پریسا بی انصاف بود انگار یادش رفته مرید برای او لباس های گرون

قیمتی خریده که حتی خودش هم ندیده… مرید با دلخوری و لبخند لبه تخت

نشست و گفت:خواهر گل منظور من این بود که تو این اوضاع و شرایط بابا رو

زیر فشار قرار نده خودش به اندازه کافی مشکل داره تو دیگه….

دیگر ادامه نداد “تو دیگه نشو قوز بالا قوز” در عوضش گفت:تو دیگه بزرگ

شدی باید بفهمی ما باید به اندازه نیازمون خرج کنید یعنی همون اندازه

دهنمون لقمه بگیرید میدوند که مانتویی که تو میخوايی بگیری کمتر از صد

تومن نیست…خودت که شاهدی بابا دیالیزیه اگه خدای نکرده به عمل کشیده

بشه کی می خواد پول عمل و بده؟ چند تا فامیل درست و حسابی دارید که این

جور موقع ها کمکمون کنن؟

وقتی مرید سکوت پریسا رو دید با لبخند دستی به موهایش کشید وگفت:حالا

نمیخوای بگی چقدر می خوای؟

پریسا از اینکه مرید اینگونه نازش را می کشلد در دلش جشن برپا کرده بود و

بیشتر خودش را لوس می کرد ناز شیدن های مرید را دوست داشت… یعنی

بیشتر مواقع همین گونه بود پریسا ناز مي کرد و مرید خریدارش بود.

پس از پرداخت به صفحه دانلود رمان هدایت میشوید

شماره پشتیبانی : 09170366695

قیمت : 19 هزار تومان

دانلود رمان آنائل رانده شده بدون سانسور

دانلود رمان آنائل رانده شده بدون سانسور

دانلود رمان آنائل رانده شده رایگان

دانلود رمان عاشقانه، هیجانی آنائل رانده شده اثری بینظیر از سحر نصیری رایگان و بدون سانسور pdf با لینک دانلود مستقیم از سایت کتابخانه دانلود کنید

اسم رمان : آنائل رانده شده

تعداد صفحه : 1361

نویسنده : سحر نصیری

ژانر : عاشقانه، هیجانی

دانلود رمان زندگی غیر مشترک به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

آنائل رانده شده خلاصه رمان

از بچگی تو گوشمـ خوندن فریا ناف بریدمـه. مـن نامـی شهیاد مـردی قدرتمـند و جدی تمـامـ زندگیمـ رو از دور تمـاشاش کــردمـ کــه غرایزمـ کــار دستمـ نده. انقدر غرق فر مـوهاش و شیطنت چشمـ‌هاش شدمـ کــه یادمـ رفت اون از وجود مـن توی زندگیش بی‌خبره. اون ناف بریده‌ی مـن بود و قولش رو بهمـ داده بودن و حتی از این کــه مـال مـنه خبر نداشت. پس وقت این رسیده بود کــه خودمـ رو بهش نشون بدمـ. خیال مـی‌کــردم همـه‌چیز طبق نقشه پیش مـیره و اون برای همـیشه مـال مـن مـیشه ولی فکــرش رو همـ نمـی‌کــردمـ کــه فرشته کــوچولوی مـن یه کــله آتیشیه سرکــش باشه کــه مـدامـ نه روی حرفمـ مـیاره و ازمـ سرپیچی مـی‌کــنه.

گوشه ای از رمان آنائل رانده شده

دامن لباس عروسی که به سلیقهی خودم نبود و نمیدانم در این مدت کم چگونه فراهم کرده بودند را مرتب کردم و با چشمهایی بسته نفس سنگینی کشیدم. به این فکر میکردم بعد از امروز قرار است چطور زندگی کنم و چگونه سرم را بالا بگیرم!

هیچکداممان نیاز به یک رسوایی جدید نداشتیم! بالاخره بعد از چند دقیقه که ساعتها طول کشید؛ مامان زهره وارد اتاق شد و با چشمهایی سرخ شده نگاهم کرد.آمادهای دخترم؟

چنگی به دامن لباسم زدم و لرزیدم، نه از سرما بلکه از ترس و درد!از جایم بلند شدم و به سمتش به راه افتادم. بازویم را گرفت و مرا به سوی سفرهی عقد کوچک وسط اتاق کشاند. جمعیت آنقدر کم بود که انگار دخترکی سیاه بخت را عروس میکردند! دندانهایم را به هم فشردم و به مردی که منتظر نگاهم میکرد چشم دوختم

دانلود رمان آنائل رانده شده سحر نصیری

قدم به قدم به سفرهی عقد و به مرد رو به رویم نزدیک شدم و تلاش کردم تا کسی ردهای به جا مانده از کبودی را روی تنم نبیند.چشمم به فرشته که افتاد با اخم و چهرهای درهم از من رو برگرداند. حق داشت حتی برای خودم هم آدم متعفنی بودم. دوباره چشمانم را به سمت سفرهی عقد و نگاه منتظرش برگرداندم.

با همان نگاه خیره کنارش روی صندلی نشستم… عاقد که شروع به خواندن عقد کرد عقل از سرم ربوده شد و ذهنم به گذشته سفر کرد!

به روزهایی که مرا تا پای این سفره کشاند! روی صندلی نشسته بودم و گلولای میان انگشتانم را پاک میکردم. نگاهم از پنجرهی کوچک زیر زمین مدام روی در باغ متمرکز میشد.

اگر قبل از آمدن مهمانها خودم را به خانه نمی رسانده و دوش نمیگرفتم بیشک اینبار مامان زهره مرا از فرزندی خلع میکرد .

میدانستم گونههایم از رنگ روی سفال نقش گرفته و سر تا پایم گلی است کاش انقدر

محو کوزههای رنگی نمیشدم . همین که از روی صندلی بلند شدم در باز شد و ماشین شاسی بلندی وارد حیاط باغشد .

دانلود رمان قند مکرر

دانلود رمان قند مکرر

دانلود رمان قند مکرر pdf

دانلود رمان عاشقانه قند مکرر اثری بینظیر از سلبی ناز رستمی رایگان و بدون سانسور pdf با لینک دانلود مستقیم از سایت کتابخانه دانلود کنید

اسم رمان : قند مکرر

تعداد صفحه : 1541

نویسنده : سلبی ناز رستمی

ژانر : عاشقانه

دانلود رمان قند مکرر اثر سلبی ناز رستمی pdf به صورت pdf، اندروید لینک مستقیم رایگان در

قند مکرر خلاصه رمان

آینور دختر نویسنده ای که با کاراکترهای کتاب هایش زندگی می کند، نقشی را خلق می کند که در آن وجود استادش را پیدا می کند، آینور در پس اتفاق وحشتناکی که برایش رخ داده، اشک و غم مهمان دل و جانش شده و مادرش را نگران کرده، آرمان پسر حاج مطیب به تصاحب آینور و ماجرایی که با رسیدن به موقعیت استاد فروتن، ناکام می ماند و …

گوشه ای از رمان قند مکرر

دور سرش ميچرخيد و حالش را خراب ميکرد … با خودش حرف ميزد … در عالم مستي بلند حرف ميزد: چرا اينقدر سرگيجه دارم؟من اينجا چکار دارم؟ اینجا کجاست السا؟ دستی، زیپ لباس نقرهای اش را باز کرد … خنکای عجیبی بر جانش نشست … هومی کشید … هوا را با شدّ بیشتر به ریه اش فرو داد.

را دوست داشت … هر چند احساس قلقلکی ّبود؛ اما اينبار بدن سست و بيحالش در حال و هواي ديگري بود … انگار ذهن نيمه هوشيارش با آدم هاي رمانش سر و كله ميزد … لبخندي زد … همين لبخنديت رمانش را جريتر كرد … گستاختر كرد .. به سستی لب زد: آرمان؟ … با شنیدن صدای زیبای آرمان کمی، فقط کمی ذهنش هوشیار شد

چشمانش خمار بود و این مخموری را دوست داشت: کمکم کن برم … الان آباجی نگرانم میشه از گرمای دستی خوشش می آمد … نگاهش به فضای تاریک اتاق عادت کرد … هوای اتاق سرد شده بود، بدنش از به لرزه بود افتاد، انگار در وسط تابستان چله ی زمستان شده باشد، بدنش قندیل بست … نایی برای تکان خوردن نداشت.

چند بار دستش را به لبه های چوبی تخت بند کرد و چند بار صدا زد و چند بار ناله کرد … تصوير هنوز پيش چشمش دور برميداشتند. ولی سعی داشت ذهن نیمه بازش رایار نگاه دارد … آرمان باید برم … تا شب نباید برم … السا کجاست؟ به آرامی گفت: سرده السا … گوشه ی تخت پايين رفت و بعد هيس … بخواب آينور!

وقتی بیدار بشی حالت بهتر میشه … چه…غلط…ی…کردی …آر…مان انگار هیچ توانی برای حرف زدن با آرمان نداشت… کجا دیده این نگاه وهم ناکی که گاه وحشي ميشد و گاهي هم آنقدر مهربان كه شكار را بي دفاع يا خلع سلاح مي كرد … تازه يادش آمد كه آب پرتقال … آب پرتقالي كه از دست آرمان گرفته بود …

دانلود رمان قند مکرر

دانلود رمان اتریوم اثر آدنا کوک بصورت رایگان

دانلود رمان اتریوم اثر آدنا کوک بصورت رایگان

دانلود رمان اتریوم اثر آدنا کوک

دانلود رمان عاشقانه_اجتماعی_معمایی اتریوم اثری بینظیر از آدنا کوک بصورت رایگان و بدون سانسور pdf با لینک دانلود مستقیم از سایت کتابخانه دانلود کنید

ژانر رمان : عاشقانه_اجتماعی_معمایی

نویسنده رمان : آدنا کوک

تعداد صفحه : 3466

خلاصه رمان :

در پاییز ۱۳۹۶ صرافی رمز دیجیتال بیترکس میلیون‌ها دلار از دارایی‌های کاربران ایرانی را به بهانه تحریم‌ها بلوکه کرد. بالاخره با گذشت حدود دو سال بعد از گذر از یکی از تاریخی‌ترین سقوط‌های بیت‌کوین این دارایی‌ها آزاد شدند. داستان از دید کیمیا و کتی روایت می‌شود. کیمیا خلاق و باهوش است. از همسرش جدا شده و در دنیای بی رحم اطرافش تصمیم به خودسازی دارد. در دنیایی دیگر، کتی، زیبا و شاد است و زندگی عاشقانه‌ای دارد. ولی ناخواسته درگیر بلندپروازی های برادرش کیوان می‌شود.

دانلود رمان اتریوم از آدنا کوک بصورت pdf

دانلود رمان شوگار به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

دانلود رمان خنیاگر غمگین از یگانه اولادی و مینا شوکتی بصورت pdf

دانلود رمان خنیاگر غمگین از یگانه اولادی و مینا شوکتی بصورت pdf

دانلود رمان خنیاگر غمگین اثر یگانه اولادی و مینا شوکتی نگارش قوی

دانلود رمان #عاشقانه خنیاگر غمگین اثری بینظیر از یگانه اولادی و مینا شوکتی بصورت رایگان و بدون سانسور pdf با لینک دانلود مستقیم از سایت کتابخانه دانلود کنید

ژانر رمان : #عاشقانه

نویسنده رمان : یگانه اولادی و مینا شوکتی

تعداد صفحه : 1895

خلاصه رمان :

داستان هیراد که خطای گذشته اش مثل طوق از گردنش آویزونه و سعی داره با خراب کردن زندگیش خوشبختی رو از خودش دریغ کنه تا بلکه تنبیه بشه ولی میون خراب کردن هاش دختر کوچولویی وارد زندگیش میشه که اونو مجبور میکنه ناخواسته بشه بابا لنگ درازش!

دانلود رمان خنیاگر غمگین اثر یگانه اولادی و مینا شوکتی pdf

دانلود رمان خنیاگر غمگین اثر یگانه اولادی و مینا شوکتی pdf به صورت pdf، اندروید لینک مستقیم رایگان در کتابخانه

دانلود رمان رفیق روزهای بد از شبنم سعادتی نگارش قوی

دانلود رمان رفیق روزهای بد از شبنم سعادتی نگارش قوی

دانلود رمان رفیق روزهای بد اثر شبنم سعادتی pdf

دانلود رمان عاشقانه رفیق روزهای بد اثری بینظیر از شبنم سعادتی بصورت رایگان و بدون سانسور pdf با لینک دانلود مستقیم از سایت کتابخانه دانلود کنید

ژانر رمان : عاشقانه

نویسنده رمان : شبنم سعادتی

تعداد صفحه : 1526

خلاصه رمان :

هامون و دختری که با او زندگی میکند منتظر تولد فرزندشان هستند، اما جنین به دلائل نامعلومی سقط میشود. هامون که فکر میکند مشکل از هستی است به او دلداری میدهد. اما جواب دکتر هر دو را متحیر میکند، مشکل از خود هامون است و دیگر قادر به بچهدار شدن نیست و این موضوع باعث میشود هستی یک صبح او را برای همیشه ترک کند.

دانلود رمان رفیق روزهای بد از شبنم سعادتی بصورت رایگان

دانلود رمان ازدواج فامیلی اجباری به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

دانلود رمان طبقه تاریک اثر ستاره شجاعی‌ مهر بصورت رایگان

دانلود رمان طبقه تاریک اثر ستاره شجاعی‌ مهر بصورت رایگان

دانلود رمان طبقه تاریک از ستاره شجاعی‌ مهر بصورت pdf

دانلود رمان عاشقانه، معمایی طبقه تاریک اثری بینظیر از ستاره شجاعی‌ مهر بصورت رایگان و بدون سانسور pdf با لینک دانلود مستقیم از سایت کتابخانه دانلود کنید

ژانر رمان : عاشقانه، معمایی

نویسنده رمان : ستاره شجاعی‌ مهر

تعداد صفحه : 338

خلاصه رمان :

سونا برای رسیدن به ارثیه‌ی خانوادگی مجبور است به مکانی ناشناخته برود تا از چند کودک نگه داری کند! اما شب‌ها در آن مکان صداهای عجیب و غریبی می‌شنود از طرفی وجود مردی جوان مرموزی در نزدیکی‌ اش همه چیز را پیچیده‌تر می‌کند …

دانلود رمان طبقه تاریک از ستاره شجاعی‌ مهر بدون سانسور

دانلود رمان طبقه تاریک از ستاره شجاعی‌ مهر بدون سانسور به صورت pdf، اندروید لینک مستقیم رایگان در کتابخانه

دانلود رمان راز مانا از پونه سعیدی بدون سانسور

دانلود رمان راز مانا از پونه سعیدی بدون سانسور

دانلود رمان راز مانا اثر پونه سعیدی بصورت رایگان

دانلود رمان #عاشقانه_تخیلی_فانتزی_ماجراجویی_معمایی راز مانا اثری بینظیر از پونه سعیدی بصورت رایگان و بدون سانسور pdf با لینک دانلود مستقیم از سایت کتابخانه دانلود کنید

ژانر رمان : #عاشقانه_تخیلی_فانتزی_ماجراجویی_معمایی

نویسنده رمان : پونه سعیدی

تعداد صفحه : 890

خلاصه رمان :

هانی، دختری که با لمس شدن و لمس کردن افراد مشکل داره، متوجه میشه نامزدش بهش خیانت کرده! درست تو همین شبی که فکر میکنه زندگیش سیاه شده، مردی رو میبینه که سالهاست میشناسه! البته تو خواب! مردی که ادعا میکنه هانی عادی نیست و اون رو با خودش به یه گروه جدید میبره، گروه جدید، خانواده جدید! قدرت های جدید و … عشق و خطرات جدید…
این داستان یه عاشقانه راز آلود از دنیای جادو و انسان های متفاوته…

دانلود رمان راز مانا بدون سانسور از پونه سعیدی

دانلود رمان یاغی به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

صفحه بعدی