دانلود رمان طنز عاشقانه سس خردل اثری بینظیر از فاطمه مهراد رایگان و بدون سانسور pdf با لینک دانلود مستقیم از سایت کتابخانه دانلود کنید
اسم رمان : سس خردل
تعداد صفحه : 1815
نویسنده : فاطمه مهراد
ژانر : طنز عاشقانه
دانلود رمان crashed به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
سس خردل خلاصه رمان
ناز دختر فقیری که برای اینکه خرجش رو در بیاره توی ساندویچی کوچیکی کار میکنه .روزی از روزا ، این دختر سر به هوا به یه بوکسور معروف ، امیرحافظ زند که هزاران کشته مرده داره ، ساندویچ پر از سس خردل تعارف میکنه و غافل از اینکه امیرحافظ به سس خردل حساسیت داره و نمیدونه قراره بخاطر این سس خردل زندگیشون بهم گره بخوره!
دانلود رمان عاشقانه تله ازدواج اثری بینظیر از جنیفر پرابست رایگان و بدون سانسور pdf با لینک دانلود مستقیم از سایت کتابخانه دانلود کنید
اسم رمان : تله ازدواج
تعداد صفحه : 865
نویسنده : جنیفر پرابست
ژانر : عاشقانه
دانلود رمان تله ازدواج با لینک مستقیم به صورت pdf، اندروید لینک مستقیم رایگان در
تله ازدواج خلاصه رمان
مایکل کانته، میلیونر جذاب و مجردیه که برای برآورده کردن آرزوهای پدر مرحومش باید یه عروس پیدا کنه… کسی که با خانواده سنتیش در ایتالیا همخونی داشته باشه. و باید سریع این کار رو بکنه تا خواهرش بتونه ازدواج کنه. مایکل بدون هیچ قصدی برای …
گوشه ای از رمان تله ازدواج
بیا، بچه رو بگیر. وقتی برادرش موجودی را که در میان دستانش وول می خورد، در آغوش او انداخت و فرار کرد، اتوماتیک وار، نوزاد را گرفت. نیک همیشگی. او را قبلا هم دیده بود که زرنگ بازی در آورده و بچه را گردن یکی دیگر انداخته بود تا خودش مجبور به کاری نباشد. معمولا به خاطر این که بچه… -اَی، چندش! بوی زننده ی کثافت کاری بچه مشامش را آزرد. اما برادرزاده اش با افتخار نیشخند میزد و آب دهانش از چانه اش شره کرده و به روی شلوار ابریشمی مگی می چکید.
پوشک لیلی از سنگینی خدا می داند چه کوفتی، آویزان بود و سه تار مویش مثل یونجه بالا جهیده و ایستاده بود. -متاسفم لیلی، عمه مگی تو کار پوشک نیست. وقتی بزرگتر شدی بهت یاد میدم چطور موتور سیکلت برونی، یه پسر جذاب رو برای پرام تور کنی یا اولین کارت شناسایی تقلبیت رو گیر بیاری. تا اون موقع، من رو مرخص کن. لیلی مشتش را در دهان بی دندانش چپاند و با خوشحالی گاز گرفت. مگی خندهاش را پس راند و نگاه سریعی به اطراف انداخت، ببیند آشنایی می گذرد تا بچه را گردن او بیاندازد اما بیشتر مهمانان در آشپزخانه و اتاق غذاخوری کنار بوفه جمع شده بودند.
دانلود رمان تله ازدواج از جنیفر پرابست
با آخی از جا بلند شد، لیلی را از بغلش آویزان کرد و تقریبا به مردی که او را بیشتر از همه برآشفته می کرد، برخورد کرد. مایکل کنته. حتی قبل از اینکه تعادلش را از دست بدهد، کنته با دست های سخت و محکمش او را گرفت. گرمای این تماس، مثل روغن در دیگچه ی داغ جلز و ولز می کرد، ولی کژی صورتش را بی حالت نگه داشت، مصمم بود که نگذارد کنته بفهمد چه تاثیری بر او دارد. او عملا دوست صمیمی مگی را دزدیده بود و با افسون ذاتیش که مگی را دیوانه می کرد…
دانلود رمان عاشقانه تایگر اثری بینظیر از هاله نژاد صاحبی رایگان و بدون سانسور pdf با لینک دانلود مستقیم از سایت کتابخانه دانلود کنید
اسم رمان : تایگر
تعداد صفحه : 653
نویسنده : هاله نژاد صاحبی
ژانر : عاشقانه
دانلود رمان the fine print به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
تایگر خلاصه رمان
داستان درباره دختری به نام نواست که از بچگی خدمتکار عمارت نیکزادها بوده. نوا پنهانی با پسر کوچیکه خاندان نیکزاد ازدواج میکنه البته بدون ثبت شدن در شناسنامهاس!
و زمانی که باردار میشه، همسرش فوت میکنه و اون در تلاش که ثابت کنه بچه از خون اون هاست. تو همین حین محمدعلی، معروف به محمدعلی تایگر، کشتی گیر لوتی و معروف تیم ملی و برادرشوهر نوا به کمکش میاد اما…
گوشه ای از رمان تایگر
از گوشه پنجره رفتن اش را نظاره کرد و وقتی که ماشین اش از پیچ کوچه گذر کرد عقب آمد و روی تخت نشست. بغض کرده به هامین نگاه کرد و کودکانه لب زد: دیدی دعوام کرد مامان؟ تا هفت سالگی دردانه پدر و تک فرزند و یکی یکدانه خانه…
نه که وضع مالی خیلی خوبی داشته باشند اما هرچه که اراده میکرد بابا عباس و مامان گوهرش، برایش تهیه می کردند. بعد زلزله بم و فوت پدر مادرو تمام قوم و خویشاش او ماند و عمه گلابتون و همسرش هادی. از هفت سالگی جای فرزند نداشته آنها را گرفت و برای همیشه به تهران آمد. طی این مدت درشت زیاد شنیده بود.
از پانزده سالگی که شوهر عمه اش فوت کرد دست راست عمه اش شد و تصمیم گرفت پا به پای او در خانه نیکزادها کار کند. بارها آماج زخم زبان های حاج خانم و مریم ای که همبازی کودکی اش بود. بعد از فوت میعاد هم کسی نمانده بود که زخماش نزده باشد، جز محمد علی. محمد علی تنها کسی قضاوت اش کرد و نه زخم زبانی نثارش کرد.
دانلود رمان تایگر pdf از هاله نژاد صاحبی
اما امروز… سرش را بالا گرفت تا اشک نریزد تا اشکهایش در حصار چشمهایش بمانند. نفس عمیقی کشید و با درد لب زد: خاله بازی.. میعاد دیدی؟ شنیدی تو؟ به عشقمون گفت خاله بازی… لبخند غمگینی زد و ادامه داد: حق داره…
اون که نمیدونه این خاله بازی بهترین روزای زندگی من بوده… نمیدونه من با حضورت چقدر خوشبخت بودم. نمیدونه که بهش میگه خاله بازی. هرچند نباید از محمد علی گلهای میکرد. نمی دانست. کلمه سه حرفی به تمام دنیای فرد عاشق رنگ میپاچد. نمی دانست او و میعاد… در یک سال زندگی پنهانی شان، چه ساعتهای خوشی را کنار هم تجربه کردند روزهای زیبایی را گذراندند و چه تجربه های شیرینی که کسب کردند. حق داشت عشق را خاله بازی بداند وقتی …
دانلود رمان رستاخیز قلب ها (جلد سوم از مجموعه محفل ) اثر ناتاشا نایت نگارش قوی
دانلود رمان عاشقانه رستاخیز قلب ها (جلد سوم از مجموعه محفل ) اثری بینظیر از ناتاشا نایت رایگان و بدون سانسور pdf با لینک دانلود مستقیم از سایت کتابخانه دانلود کنید
اسم رمان : رستاخیز قلب ها (جلد سوم از مجموعه محفل )
تعداد صفحه : کامل بدون سانسور
نویسنده : ناتاشا نایت
ژانر : عاشقانه
دانلود رمان sun daughter به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
رستاخیز قلب ها (جلد سوم از مجموعه محفل ) خلاصه رمان
سانتیاگو بالاخره به چیزی که میخواد رسید. بچه اون در درون من رشد میکرد.
من سرنوشت آیوی رو بازنویسی کردم و اون رو برای همیشه مال خودم کردم.
اوضاع برای ما در حال تغییره. سانتیاگو برام فراتر هیولایی بود که به جهان نشون میداد. زخم هایی رو که زیر خالکوبیش پنهان کرده بود میدیدم.
عشق نقطه ضعفیه که مردایی مثل من نمیتونن تحمل کنند. من تصمیم گرفتم اون رو نگه دارم، اما هرگز انتقامم رو رها نکنم.
خیانت نهاییش ثابت کرد که انتقامش بیشتر از عشقمون براش معنی داره.
بدون توجه به هرچیزی، من انتقامم رو خواهم گرفت.
من اشتباه کردم که بهش اعتماد کردم. یادم رفت چقدر از اشکهای من خوشش میاد.
وقتی تموم شد، چیزی رو خواهم داشت که فکر میکردم همیشه بهش نیاز داشتم.
من ازش فرار خواهم کرد. من مجبورم.
وقتی فرار کنه برش میگردونم. من همیشه اون رو برمیگردونم. اون به من تعلق داره.
اما خیلی دیره. فهمیدم اون تنها هیولای دنیای من نیست. و این اشتباه برای هر دوی ما گران تمام خواهد شد.
گوشه ای از رمان رستاخیز قلب ها (جلد سوم از مجموعه محفل )
ناتاشا نایت نویسنده پرفروشترین رمانهای عاشقانه و رمانتیک تاریک امروز ایالات متحده آمریکا است. او بیش از یک میلیون کتاب فروخته و به شش زبان ترجمه شده است. او در حال حاضر با شوهر و دو دخترش در هلند زندگی میکند و وقتی نمینویسد، در جنگل راه میرود و به کتاب گوش میدهد، در گوشهای مینشیند و میخواند یا تا جایی که میتواند به کاوش در جهان میپردازد.
پس از پرداخت به صفحه دانلود رمان هدایت میشوید
پس از پرداخت هر سه جلد در فایل زیپ برای شما نمایش داده میشود
شماره پشتیبانی : 09170366695
قیمت : 24 هزار تومان
دانلود رمان عاشقانه هوادار حوا (فایل کامل) اثری بینظیر از فاطمه زارعی رایگان و بدون سانسور pdf با لینک دانلود مستقیم از سایت کتابخانه دانلود کنید
اسم رمان : هوادار حوا (فایل کامل)
تعداد صفحه : 1048
نویسنده : فاطمه زارعی
ژانر : عاشقانه
دانلود رمان هوادار حوا (فایل کامل) با لینک مستقیم به صورت pdf، اندروید لینک مستقیم رایگان در
هوادار حوا (فایل کامل) خلاصه رمان
درباره دختری نا زپروده است ک نقاش ماهری هم هست و کارگاه خودش رو داره و بعد مدتی تصمیم گرفته واسه اولینبار نمایشگاه برپا کنه و تابلوهاشو بفروشه ک تو نمایشگاه سر یک تابلو بین دو مرد گیر میکنه و ….
گوشه ای از رمان هوادار حوا (فایل کامل)
داخل اتاق رفتم و در را بستم. همان طور که لباس می پوشیدم. صداشان را از پشت در می شنیدم. مامان گفت: نوشین داری خیلی بچه بازی درمیاری! بچه بازی نیست مامان، باید به مناسبت برگشت دخترتون از خارج مهمونی بگیرید، دوست های منم دعوت کنید. ارشا کلافه گفت: چه لزومی به مهمونی داره، هر کی قراره تو رو ببینه، میاد همین جا می بینه.
حضور نوشین در خانه یک زلزله ی هشت ریشتری بود و صدای جیغ هایش…تو حرف نزن… دیوارهای خانه را به لرزه می انداخت. امروز همه چیز برای متالشی کردن مغز من دست به دست هم داده بود! از دیدار زامیاد و حرف های غیر منتظره اش گرفته تا بازگشت نوشین به ایران، باز جای شکرش باقی است که برای همیشه برنگشته است. از نوشین بیش تر از قبل متنفر بودم چون رفتارهای او با من علتی برای درستی حرف زامیاد، بود.
با شنیدن صدای مامان که من را دعوت به ناهار کرد از اتاق بیرون رفتم. همه دور میز ناهارخوری نشسته بودند. نوشین با لحن معناداری گفت: روی صندلی نشستم و داخل بشقابم برنج کشیدم. برای آرام بودن ذهنم باید مدتی به خانم هنرمند! که اینجا بود او را نادیده می گرفتم. نگاهم به بابا افتاد، با ولع مرغ می خورد، عاشق زرشک پلو با مرغ بود. نگاهم به مامان افتاد مثل همیشه آرام و با طمانینه غذا می خورد و هر از گاهی با دستمالی که کنار دستش بود، لبش را پاک می کرد.
دانلود رمان عاشقانه ،معمایی دلداده به دلدار اثری بینظیر از فریبا میم قاف رایگان و بدون سانسور pdf با لینک دانلود مستقیم از سایت کتابخانه دانلود کنید
اسم رمان : دلداده به دلدار
تعداد صفحه : 354
نویسنده : فریبا میم قاف
ژانر : عاشقانه ،معمایی
دانلود رمان زخم از zhr به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
دلداده به دلدار خلاصه رمان
هفت سال قبل بود. زمانی که تیارا سعی کرد تا خانواده ش رو از ورشکستگی نجات بده و از زندان رفتن پدرش جلوگیری کنه. اما راهی رو برای این کار انتخاب کرد که منجر به طرد شدنش از سمت خانواده ش شد و باعث شد که مجبور بشه از باراد، پسرعموش، کمک بخواد و به خونه ش پناه ببره. همون موقع بود که تیارا، عاشق شد. عاشق باراد… و همین عشق رازهایی رو برملا کرد که تا به اون لحظه سر به مهر بودن و کم کم شروع به آشکار شدن کردن و هر دوشون رو به دردسر انداختن…
گوشه ای از رمان دلداده به دلدار
ماشین را جلوی خانه نگه داشت. لبخندی زدم و با تمام عشقی که در وجودم بود به صورت جذابش نگاه کردم.
– ممنون خیلی خوش گذشت.
او هم لبخند زد اما لبخندش واقعی نبود. تلخ بود. از سر اجبار بود. با بیمیلی بود. این را فقط من میفهمیدم.
– خواهش میکنم. کاری نکردم.
لبخند ماسیده شدهام را تمدید کردم و گفتم:
– پس… دیگه فعلاً.
در ماشین را باز کردم تا پیاده شوم که با شنیدن صدایش متوقف شدم.
– صبر کن تیا.
با فکر اینکه حتماً می خواهد همان چیزی که من میخواهم را بگوید، با خوشی زیادی که در قلبم پخش شده بود، در را بستم و دوباره به طرفش برگشتم. منتظر نگاهش کردم. رنگِ نگاهش عوض شده بود. تازه متوجه لحن صدای عوض شدهاش شدم. خوشیِ قلبم، جایش را به ترس داد.
– چرا دیگه ازم نمیخوای در مورد پدر و مادرت بهت بگم؟ دیگه برات مهم نیستن؟
نگاهم پایین افتاد، سرم هم. کاش امشب حرفش را پیش نمیکشید. کاش امشب کامم را زهر نمیکرد. کاش امشب چیزی نمیگفت. آب دهانم را قورت دادم و ترجیح دادم حقیقت را بگویم.
– فکر کردم شاید اذیت شی.
نگاهش کردم و ادامه دادم:
– نمیخواستم بهم به چشم یه مزاحم نگاه کنی. نمیخواستم مجبورت کنم که دائماً در موردشون بهم بگی.
دست راستش را که روی فرمان بود، پشت صندلیام گذاشت و کامل به صورتم مسلط شد. سعی کردم فقط به چشمهایش نگاه کنم و نگاهم به حالت جذاب نشستنش نیفتد.
دانلود رمان عاشقانه ، تخیلی ، صحنه دار قلب سیاه اثری بینظیر از میرا رایگان و بدون سانسور pdf با لینک دانلود مستقیم از سایت کتابخانه دانلود کنید
اسم رمان : قلب سیاه
تعداد صفحه : 1248
نویسنده : میرا
ژانر : عاشقانه ، تخیلی ، صحنه دار
دانلود رمان قلب سیاه pdf به صورت pdf، اندروید لینک مستقیم رایگان در
قلب سیاه خلاصه رمان
کی فکرشو میکرد زندگیم با یه تصادف عوض شه؟ یه شب سرگردون توی جنگل تاریک دنبال بازمانده های تصادف بودم که توسط یه پورتال سر از دنیایی در اوردم تا مدتها فکر میکردم خوابه … جنگل_مرگ با …
دانلود رمان #عاشقانه #اجتماعی #خانوادگی غبار الماس اثری بینظیر از شادی موسوی رایگان و بدون سانسور pdf با لینک دانلود مستقیم از سایت کتابخانه دانلود کنید
اسم رمان : غبار الماس
تعداد صفحه : 3723
نویسنده : شادی موسوی
ژانر : #عاشقانه #اجتماعی #خانوادگی
دانلود رمان غبار الماس از شادی موسوی بصورت pdf به صورت pdf، اندروید لینک مستقیم رایگان در
غبار الماس خلاصه رمان
نوه ی جهانگیرخان فرهمند، رئیس کارخانه ی نساجی معروف را به دنیا آورده بودم. اما هیچکس اطلاعی نداشت!تا اینکه دست سرنوشت پدر و دختر را مقابل هم قرار داد. او نباید می فهمید رزا دختر اوست، اما شباهت دخترم با او غیر قابل انکار است! دختر چهار ساله ام دل و دین پدرش را برد و قلبش را تسخیر کرد!محمد فرهمند! شاید دل دخترم را برده باشد اما من هرگز دیگر به او شانس دوباره ای نخواهم داد! این عشق را خودم با دست خودم به خاک سپردم …
گوشه ای از رمان غبار الماس
چشمانم را ریز میکنم و لبم را میگرم تا نیشم را حتی الامکان جمع کنم اما نمی شود که نمی شود بخاطری حرفی که آن روز زدم شرمنده نیستم اما اینطور که بیانش کرد کمی خجالت زده میشوم و کنترل کردن خنده ام بیش از حد سخت به نظر می رسد… بخند شهرزاد وقتی میخندی دردا محو میشن… نفس راهشو گم نمی کنه دنیا قشنگ تر میشه.
جمله ی دوم به بعدش را نجواگونه میگوید و سرش را کمی پایین می اندازد.
چانه اش چسبیده به سینه اش با لبخند و دقت بیشتری خیره ام شده و من به وضوح شنیدم و تمام صداهای دورم محو شدند. ساکت شدند. محمد این گونه بود آخر. بلد بود چطور با یک جمله تمام حس های خوب دنیا را نثار وجودت کند و تو را تا گلو غرقت کند. و من روزهای دوری ن روزهای غرق این اقیانوس بودم ریه ام هوایی غیر از در هوای او نفس کشیدن را نمی خواست. گوش هایم به شهر سوت میکشیدند تا به دنبال صدای او بگردم و من گشتم اما پیدایش نکردم…
گوش هایم به قهر سوت می کشیدند تا به دنبال صدای او بگردم و من گشتم اما پیدایش نکردم! حالا شاید بتواند پاهایم را سست ،کند، شاید گوش هایم برای بیشتر شنیدن تیز شده باشند و شاید زمان بی رحمانه به آرامی و به سختی میگذشت اما بالاخره فهمیدم که من کسی هستم که می تواند “من” را تکمیل کند من باید از این لحظه از این دم رو به افول قدمی عقب بگذارم. از جا برمی خیزم من باید. برم را هم نگفته . بودم وقتی حرفم را برید دور و برش را نگاه کرد و لحظه ای چشم بست. انگار که خودش هم از گفتنش پشیمان بود و برای گفتن حرفی مردد…
دانلود رمان غبار الماس از شادی موسوی pdf رمان با لینک مستقیم