کتابخانه
دانلود رمان جدید رایگان pdf بدون سانسور
کتابخانه
دانلود رمان گیوا بدون سانسور

دانلود رمان گیوا بدون سانسور pdf رایگان بدون سانسور

چطور ازم می خواست آروم باشم؟
حس یه آدم اضافه و بی ارزش و داشتم
کسی که ذره ای وجودش و نظرش مهم نیست
مادرم تنها كس من بود چطور تونست اینکارو باهام بکنه
هنوز گیج و سردرگم بودم
به حدی ناراحت و غمگین بودم که اصلا نفهمیدم مامان کی اومد کنارم و من و رو تخت نشوند
خودشم کنارم نشست و خم شد گوشی و از پایین تخت برداشت
نمی خواستم اینطوری بفهمی می خواستم بهت بگم _ ولی ترسیدم از واکنشت ترسیدم
پوزخندی زدم
الان مثلا اینجوری خیلی بهتر شد؟ من و هیچی _ حساب نکردی مامان
آهی کشید و گفت
با شاهرخ تو یه گروه دوستانه آشنا شدم تو تلگرام
اون موقع خیلی تو فشار بودم پدرت تازه فوت کرده بود، خسته و داغون بودم فشار بار زندگی داشت له ام میکرد
تا اینکه شاهرخ پیله کرد بهم اول ها توجهی نکردم ولی اون با محبت هاش من و جذب خودش کرد وقتی به خودم اومدم که دیگه دیر بود
عاشقش شده بودم ترسیدم بهت بگم و از دستت بدم

  • اشتراک گذاری
خلاصه کتاب
در دوران پس از سوگ همسر، گوهر به دنبال هم‌صحبتی و آرامش، با جوانی به نام شاهرخ آشنا می‌شود. بی‌تجربگی در شناخت نیت افراد، او را به اشتباهاتی سوق می‌دهد که با ورود شاهرخ به زندگی‌اش و علاقه‌مندی او به دخترش، به بحران تبدیل می‌شود.
مشخصات کتاب
  • نام کتاب
    گیوا
  • ژانر
    ,عاشقانه,هیجانی,بزرگسال
  • نویسنده
    راحله dm
  • ویراستار
    کتابخانه
  • طراح کاور
    کتابخانه
  • صفحات
    3592
  • منبع تایپ
    کتابخانه
اگر نویسنده این کتاب هستید و درخواست حذف آن را دارید
  • کتایون
  • برچسب ها:
دیگر نوشته های
درباره سایت
کتابخانه
توضیح کوتاه درباره سایت
آمار سایت
  • 16 نوشته
  • 1 برگه
  • 0 کامنت
  • 1 کاربر
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " کتابخانه " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.