سورن ای جانم ، بیار اونا رو هومن که دارم میمرم از گشنگی
هومن با کسا رو گذاشت روی میز خدا نسل ادمای گشنه رو از روی زمین منقرض کنه
سورن چهار زانو پایین میز نشست الهی امین
هومن با خنده اونور میز نشست ، اومد به باکس برای خودش برداره که سورن تموم با کسا رو سمت خودش کشید
هومن چته سورن
سورن برادر من، همین الان دعا کردی خدا نسل ادمای گشنه رو از روی زمین منقرض کنه
هومن خوب که چی
بکش کنار برادر جان، نذار به این زودی از روی زمین محو بشی ، لااقل بخاطر اون پونا جوونت
مهان به باکس برداشت و داد دست هومن اینقدر اذیت نکن سورن ، مثه بچه ها می مونی
سورن شونه ای بالا انداخت و روبه سگ پشمالوی سیاهش گفت هی پاپی ، بیا اینجا پسر
پاپی با دو خودشو رسوند به سورن
بیان تو گشنه نیستی آروین
سورن خندید نه ، آروین چند هفته ست تو و رژیمه
رفتم سمتش ، یکی زدم توی بازوشو نشستم روی مبل . مهان به باکس دا داد دستم ، منم شروع کردم به خوردن W
بیان چه خبر از هیلدا سورن خان
سورن اخماشو کشید توی هم سلامتی
بیان پوزخندی زد ولی تا اونجا که من خبر دارم از دیشب تا حالا توی تبه
سورن خوو به من چه
بیان نمیخوای تمومش کنی
سورن خندید هر کی خبر بهت داده نصفه کاره بهت رسونده، برادر من منو هیلدا دیروز بهم زدیم بیان سورن به سوال
هوم
اگه یه نفر با سولار خواهرش ( دوست بشه و بعد از یه مدت که احساساتشو به قلیان کشیده
ولش کنه به امون خدا با پسره چیکار می کنی؟